وبلاگ فامیل دور



- فقیر بودن انسان، هیچ منافاتی با مهربانی خدا ندارد، بلکه ممکن است عین رحمت و مهربانی باشد، یعنی خداوند متعال چون ما را دوست دارد، ما را فقیر قرار داده، چون می‌دانسته اگر ما ثروتمند باشیم طغیان کرده و مسیر دیگری را در پیش گرفته و عاصی می‌شویم، لذا این فقر می‌تواند جلوه رحمت الهی باشد، خدا نمی‌خواهد ما به جهنم برویم.

 

خداوند متعال با قدرت بی‌نهایت خویش انسان را آفرید و او را گرامی داشت و فرمود: وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلا [اسراء/70] ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خویش برتری دادیم». او انسان را برای خود و برای زندگی عالی و سرشار از خوبی و مهربانی و لذت آفرید، مطمئنا وجود» همیشه بهتر از عدم» است و نیستی است؛ و در نهایت نیز اکثریت قریب به اتفاق انسان‌ها وارد بهشت می‌شوند و عده کمی در جهنم می‌مانند، لذا هدف خدا که رحمت و مهربانی است محقق می‌شود.

حال اگر کسی بگوید: چرا خداوند متعال از ما سوال نکرد که آیا می‌خواهی به دنیا بیایی یا نه و چرا بدون اختیار ما رو خلق کرد؟
در پاسخ می‌گوییم: علتش این است که بدون شک همه در پاسخ می‌گفتیم: بله؛ زیرا چه کسی از وجود و حیات و زندگی در بهشت برین که به صورت عالی توصیف شده متنفر است؟ این درست مثل این می‌ماند که به شخصی بدون سوال از او 100 میلیون تومان پول بدهند، آیا کسی پیدا می‌شود که بگوید چرا از من سوال نکردید که این پول را می‌خواهی یا نه؟ مطمئنا او نیز از این کار خوش‌حال است و هرگز ناراحت نمی‌شود.
دنیا نیز این‌چنین است اگر بدانیم خداوند متعال چه چیزی را برای ما آماده کرده است، نه تنها از خلقت خود ناراحت نیستیم، بلکه بسیار خوش‌حال شده و از خدا تشکر هم خواهیم کرد، زیرا وجود همیشه از نیستی و عدم بهتر است. پس این سوال در واقع ریشه‌اش به این برمی‌گردد که ما خداوند متعال و نعمت‌های او را خوب نشناخته‌ایم.

ممکن است شخصی بگوید: حال که خدا من را دوست دارد، چرا من را در خانواده‌ای فقیر به دنیا آورد تا از بسیاری از نعمت‌های دنیا محروم بمانم و فقط حسرت بخورم، این چه عدالتی است که برخی را فقیر و برخی را پول‌دار قرار داده و برخی بچه‌ها چون در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا می‌آیند از همان کودکی در ناز و نعمت بوده و در رفاه هستند، ولی برخی دیگر در فقر و نداری و در خانواده‌ای بسیار فقیر متولد می‌شوند که از همان کودکی حسرت بسیاری از چیزها به دل آن‌ها می‌ماند، این چه عدالتی است و این چه خدای مهربانی است.

در پاسخ می‌گوییم: اولا: اگر این تبعیض‌ها نبود که دنیا، دنیا نمی‌شد، می‌شد بهشت. ثانیا: این درست است که انتخاب پدر و مادر و شهر و روستا و تیپ و قیافه و . دست ما نیست و اجباری است، اما باید بدانیم که تمام کارهای خدا از روی حکمت است و بدون شک همین چیزها که به ظاهر بی‌دلیل بوده نیز دلیل خاصی داشته است، لذا خداوند متعال از روی حکمت خود چنین کارهایی انجام داده است.

اما این‌که گفته شده این‌ها خلاف عدالت خداست، نه این سخن، سخن درستی نیست؛ زیرا لازمه عدال الهی این نیست که به همه افراد  بشر مساوی نعمت دهد و شرایط همه را مساوی قرار داد، او به صلاح‌دید خود نعمت می‌دهد، به برخی کم و به برخی بیشتر می‌دهد، البته نه بدون دلیل، بلکه بنا بر مصالحی که خود می‌داند. بلکه عدالت خدا به این معناست که از هر کس به اندازه آن‌چه به او داده بازخواست کند، یعنی مثلا از کسی که پول ندارد، خمس و زکات و کمک به فقرا و . را نمی‌خواهد، ولی از کسی که پول دارد این موارد را می‌خواهد، این یعنی عدالت، پس عدالت یعنی بازخواست بر اساس توانایی‌هایی که شخص دارد، نه مساوی قرار دادن همه انسان‌ها.

نکته دوم این‌که: قرآن کریم می‌فرماید ما همه شما را امتحان می‌کنیم تا ایمان شما محک بخورد و مومنین حقیقی از مومنین ظاهری مشخص شوند؛ قرآن در سوره عنکبوت می‌فرماید: أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون [عنکبوت/2] آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف این‌که گفتند ما ایمان (به خدا) آورده‌‏ایم، رهایشان کنند و هیچ امتحان‌شان نکنند؟». مومنان ظاهری کسانی هستند که ایمان قوی ندارند و با کوچک‌ترین سختی و یا زمینه گناه، عنان از کف داده و دامن خود را به گناه آلوده می‌کنند، اما مومنان حقیقی چنان به خدا و وعده‌های او دل بسته‌اند که هرگز دامن خود را به لجن‌زار گناه و معصیت الهی آلوده نکرده و حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی ایمان خود را از دست دهند.

بنا بر این آیه، تمام انسان‌ها امتحان می‌شوند، اما این امتحانات الهی با هم متفاوت است، خداوند متعال یکی را با زیبایی امتحان می‌کند، یکی را با زشتی، یکی را با قدی بلند و تیپی عالی امتحان می‌کند، و دیگری را با قد کوتاه؛ یکی را با ثروت امتحان می‌کند و دیگری را با فقر و . این‌ها همه امتحانات الهی است، حال چرا من را با فقر امتحان کرده، و دوست من را با ثروت، واقعا نمی‌دانیم، اما می‌دانیم کارهای خداوند متعال بدون حکمت نیست و قطعا دلیل مناسب برای این کار وجود دارد، و لو این‌که ما در دنیا پاسخش را نگیریم.

نکته سوم اینکه: اگر خداوند متعال این فقر در دنیا و محرومیت از بسیاری از نعمت‌های دنیایی و سختی‌هایی که در دنیا برای ما پیش می‌آید را جبران نکند، جای این سوال وجود دارد که آیا این حرکت با عدالت خدا سازگار است یا نه؟ اما اگر او در سرای باقی این محرومیت‌ها را جبران کرده و به ما بگوید این نعمت‌های بهشتی فقط به خاطر همان فقر و نداری‌ای بود که در دنیا تو را به آن مبتلا کردم، دیگر با عدالت خدا منافات ندارد. بنابراین اگر خداوند متعال این کمبودها را برای ما جبران کند و در مقابل آن‌ها به ما نعمت دهد، چه بسا آرزو می‌کردیم، این مقدار ناچیز نعمت‌های دنیایی را هم نداشتیم.

روایات ما موید این سخن هستند؛ به طور مثال امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: فقرای مسلمان، چهل خریف پیش از ثروت‌مندان وارد بهشت می‌شوند(خریف در روایات، هزار سال است)».[1] هم‌چنین حضرت در روایت دیگری فرمودند: خداى(عزوجل) روز قیامت مانند کسی که پوزش بخواهد، به فقرای مؤمن توجه می‌کند و می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند، به خاطر کم‌ارزشی شما در نزد خودم، شما را در دنیا فقیر نکردم، امروز رفتار من‌را با خود مى‌‏بینید، هر کس در دنیا به شما نیکى کرده، دستش را بگیرید و به بهشت ببرید.
مردى از فقرا می‌گوید: پروردگارا؛ اهل دنیا با یک‌دیگر در دنیا مسابقه گذاشتند، با زن‌های زیبا ازدواج کردند، جامه‏‌هاى نازک پوشیدند، خوراک خوردند، در کاخ‌ها نشستند، و مرکب‌هاى معروف سوار شدند، به من هم مثل آن‌چه به آن‌ها دادى، عطا کن. خداى تبارک و تعالى فرماید: براى تو و هر یک از شما، هفتاد برابر آن‌چه به اهل دنیا دادم از آغاز تا انجام دنیا می‌بخشم».[2]

پس با توجه به این مطالب، فقیر بودن انسان، هیچ منافاتی با مهربانی خدا ندارد، بلکه ممکن است عین رحمت و مهربانی باشد، یعنی خداوند متعال چون ما را دوست دارد، ما را فقیر قرار داده، چون می‌دانسته اگر ما ثروتمند باشیم طغیان کرده و مسیر دیگری را در پیش گرفته و عاصی می‌شویم، لذا این فقر می‌تواند جلوه رحمت الهی باشد، خدا نمی‌خواهد ما به جهنم برویم.

 

منبع :سایت رهروان ولایت

https://www.welayatnet.com/fa/news/99322




دریافت
مدت زمان: 6 دقیقه 17 ثانیه 


دکلمه زیبای محمدرضا شریفی نیا در خندوانه در مورد گذر عمر (کودکی در غفلت، نوجوانی شهوت، در کهولت حسرت)



دست‌های زن چه شکلی است؟


در روزهای گذشته، پیش از آغاز ماه مبارک رمضان، در مراکش، شرکت تولیدکننده‌ی مواد شوینده‌ی Mio» آگهی تلویزیونی را پخش کرد که در نوع خود بی‌سابقه است و واکنش‌های مثبت بسیاری را در جهان عرب برانگیخته است. در این آگهی تلویزیونی مردان پیر و جوانی تک تک روی صندلی نشستند، به هر یک از آن‌ها یک جفت دست کارکرده و پینه‌بسته متفاوتی را نشان می‌دهند و از آن‌ها می‌خواهند تا حدس بزنند که این یک جفت دست، متعلق به چه کسی است. یکی می‌گوید این احتمالا دست یک مرد کشاورز است که سال‌ها روی زمین کار کرده، یکی می‌گوید این دستی که او نشان دادند لابد دست یک مرد میان‌سال است که کار یدی می‌کند، دیگری می‌گوید این باید دست یک سرباز از جنگ برگشته باشد و… 


‼️بعد به تک تک این مردان می‌گویند که یک جفت دستی که به آن‌ها نشان داده شد، دستان چه کسی است. دست مادرشان، دست خواهرشان، همسرشان یا دخترشان.دست‌هایی که از بام تا شام در حال شستن و سابیدن و پخت‌وپز و خدمت‌رسانی به آن‌ها است. دست‌هایی که آن‌ها هرگز به آن یک نگاه دقیق نکردند. دست‌هایی که حالا با شروع ماه رمضان، از همه سال هم بیشتر باید بشوید و جمع‌وجور کند و بپزد و بچیند و جمع کند… 


⚡️شرکت تولیدکننده مواد شوینده و شرکتی که این آگهی را ساخت، هر دو اعلام کردند که هیچ یک از این مردان نمی‌دانستند که سناریو از چه قرار است و هیچ اطلاعی نداشتند که قرار است با دستان زنی از عزیزان خود مواجه شوند و تمام واکنش آن‌ها واقعی و بدون سناریو و برنامه‌ریزی است. مردانی که ناگهان بغض کرده و به گریه می‌افتند، شرمگین سر را میان دو دست پنهان می‌کنند، با ناباوری می‌پرسند که این دست دختر من است؟ دختر من؟… مردانی که خجالت‌زده اعتراف می‌کنند که کمکی در کار خانه نمی‌کنند. لباس‌‌ها را درآورده و گوشه‌ای پرتاب می‌کنند، هرگز ظرف کثیف خود را نشستند و … 


آگهی با این جمله‌ تمام می‌شود: یک دست، کافی نیست. اما دست در دست، همه‌چیز آسان‌تر است.» 




مدت زمان: 4 دقیقه 55 ثانیه 



کار و فعالیت اجتماعی ن و مردان در کنار هم، مستم وجود شناخت و مهارت های ارتباطی و اجتماعی است. کمبود اطلاعات و عدم شناخت کافی از روابط کاری، می تواند زندگی خصوصی ن و مردان را خواسته یا ناخواسته با چالش های بزرگی مواجه سازد

همسر اداری چیست؟

همسر اداری واژه ای ساختگی است و از واژه ی انگلیسی work spouse  ترجمه شده است. همسر اداری کسی است که درمحیط کاری، نیازهای احساسی و عاطفی شما را برآورده می سازد و البته او کسی است به جز از همسرتان!

زمانی که ارتباط بین همکاران زن و مرد، در محیط کار، از حد و حدود رایج آن فراتر می رود و وارد فاز روابط عاطفی و رفع نیاز های احساسی می شود، به آن رابطه ی همسر اداری گفته می شود. پدیده ی همسر اداری به شدت در جوامع در حال گسترش است و می تواند تهدیدی جدی برای از بین رفتن کیان و بنیان خانوادگی محسوب شود.

در یک نظر سنجی در سال 2006 32 درصد از کارمندان اظهار داشتند که دارای همسر اداری بوده اند. برخی از آنها در این نظر سنجی گفتند در واقع نمی دانستند که دچار چنین مشکلی هستند. و در محیط کار خود ندانسته وارد رابطه احساسی و عاطفی با همکارشان شده اند.

همسر اداری به چه کسی گفته می شود؟

همسر اداری کسی است که با او وارد رابطه احساسی شده اید. او کسی ست که به درد و دل های شما گوش می دهد و نگران سلامتی شما است. شما با او رابطه عاطفی برقرار کرده اید و نیاز های عاطفی خود را با او می کنید. شما با او می خندید و شوخی می کنید و ترجیح می دهید راز ها و ناراحتی های خود را با او در میان بگذارید و یا برای حل مشکلات خود از او کمک بگیرید. در یک کلام باید گفت، او همسر شما در محیط کارتان است که خواسته و یا در بیشتر اوقات ناخواسته، توانسته نقش همسر شما را در محیط کاری ایفا کند!

زمانی که در محیط کاری تان، همسر اداری پیدا کردید طبیعی است که بخش زیادی از نیازهای احساسی شما در محیط کاری تامین می شود . بنابراین زمانی که به منزل باز می گردید، به برقراری رابطه ی عاطفی با همسرتان احساس نیاز نخواهید کرد و این شروعی است برای یک فاجعه بزرگ…


آیا داشتن رابطه صمیمی با جنس مخالف در محیط کار دردسر ساز است؟

در پاسخ به این سوال باید گفت بله! ارتباط افسار گسیخته و خارج از چارچوب با همکاران جنس مخالف، می تواند به اعتبار اجتماعی و بنیان خانوادگی شما لطمات جدی وارد سازد. از نظر حرفه ای، هر گونه ارتباط با همکاران جنس مخالف، که فراتر از یک رابطه کاری و خارج از عرف باشد، می تواند بنیان و کیان خانوادگی  شما را با خطر های جدی مواجه سازد.

اگر به آمارها و ارقامی که درباره ی خیانت زوجین در محیط کاری بدست آمده است، نگاهی بیندازید متوجه خواهید شد که خطر از آنچه شما فکر می کنید، به شما نزدیک تر است.

طبق گفته ی همه ی افرادی که با همکاران خود روابط فراشویی داشته اند و به همسران خود خیانت جنسی کرده اند، همه ی آن ها مدعی بوده اند که از ابتدا قصد انجام خیانت و روابط جنسی فرا شویی را نداشته اند. پس چرا ارتباط کاری آن ها به مرحله ی رابطه ی جنسی رسیده است؟ پاسخ اینجاست: مرز بسیار باریکی بین صمیمیت همکاران جنس مخالف با یکدیگر و ارتباط فراشویی وجود دارد. به جرات می توان گفت زمانی که با همکارتان وارد فاز صمیمیت و همسر اداری می شوید، جلوگیری و ممانعت از رابطه ی جنسی کار چندان راحتی نیست.

حفظ حریم اصلی ترین راه حل برای حفظ منافع خانوادگی و شغلی:

با قاطعیت باید گفت هیچ کس دوست ندارد، زندگی خانوادگی و خصوصی اش از هم پاشیده شود. اما این اتفاق ناخوشایند برای شما اتفاق خواهد افتاد اگر روابط کاری و اجتماعی خود را کنترل نکنید. به بیان دیگر شما باید همواره از خودتان در محیط های کاری و اجتماعی محافظت کنید و اجازه ندهید روابط کاری شما به روابط خصوصی تری تبدیل شود. برای این منظور باید حد و حدود خود را با همکاران جنس مخالف خود رعایت کنید و خودتان را کنترل و محافظت کنید.

چگونه از خودمان در روابط کاری و اجتماعی محافظت کنیم؟

طبیعی است که هر شخصی با گذشت زمان به همکار خود نزدیک تر خواهد شد و به مرور، ارتباط صمیمانه ای بین شما و همکارتان شکل خواهد گرفت. اما وظیفه ی شماست که رابطه را به سمت و سوی همسر اداری داشتن و هتک حریم های رایج نکشانید:

  • از بازگو کردن صحبت های غیر ضروری و خصوصی برای همکارانتان بپرهیزید. اگر نیازمند درد و دل کردن هستید، یا از دست همسرتان ناراحتید، از دوستان همجنس خود در محیط های غیر کاری کمک بگیرید.
  • خارج از ساعت اداری با همکارانتان تماس تلفنی یا پیامکی برقرار نسازید.
  • در شبکه های اجتماعی یکدیگر مانند اینستاگرام یا فیسبوک که در آن اخبار و عکس های خصوصی و خانوادگی را منتشر می کنید، عضویت نداشته باشید.
  • از چت کردن و پیامک بازی با همکاران جنس مخالف اجتناب کنید.
  • در محیط کار، شوخی نکنید. خصوصا از انواع شوخی های جنسی و جنسیتی پرهیز کنید.
  • خارج از ساعت کاری با همکارتان در اداره تنها نمانید.
  • همیشه از لفظ خانم یا آقا برای صدا زدن همکار خود استفاده کنید و یکدیگر را با اسم کوچک صدا نزنید.
  • پوشش و حجاب رسمی داشته باشید.
  • همیشه یکدیگر را شما صدا بزنید و از ضمیر جمع برای هم استفاده کنید.
  • همسرتان را به همکارانتان معرفی کنید و در فضای مجازی خود را فردی متعهد و پایبند به اصول اخلاقی معرفی کنید.
  • از وسایل و لوازم یکدیگر مانند اتومبیل یا تلفن همراه، استفاده نکنید.
  • اجازه ندهید همکار جنس مخالف وارد حریم و خطوط قرمز ارتباط شود.
  • از دلسوزی کردن برای همکارانتان اجتناب کنید. در نظر داشته باشید که ممکن است همکار شما از خلاء عاطفی در روابط خانوادگی خود رنج ببرد و با دلسوزی های شما، ناخواسته به سمت شما کشیده شود.
  • از حریم خود دفاع کنید و در صورتی که توسط دیگران نقض می شود، ایستادگی کنید.
  • و هر آنچه که باعث می شود ارتباط شما با همکارتان از ارتباط کاری فراتر رود.

سخن آخر:

امروزه پدیده ی همسر اداری، در بین کارمندان و همکاران به شدت رایج شده است. همسر اداری تهدیدی جدید برای حفظ بنیان خانوادگی شما محسوب می شود و می تواند زندگی خانوادگی و شغلی شما را با خطر فروپاشی مواجه سازد. همواره به یاد داشته باشید که شما به همسرتان متعهد هستید و به یکدیگر قول داده اید که شریک غم ها و شادی های هم باشید. بنابراین باید از خودتان و ارزش های خانوادگی تان مقتدرانه دفاع کنید و اجازه ندهید حریم شما توسط سایر افراد مختلف حتی همکاران اداری تان نقض شود.

منبع : سایت پروماگ



در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأمل‌برانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقه‌اش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا می‌رفته
و سحرگاهان باز می‌گشته و تلاطم‌ها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمی‌کرد. دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار می‌دادند و او را به خاطر این کار سرزنش می‌کردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن‌ها نمی‌داد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می‌آورد که تمام سختی‌ها و ناملایمات را بجان می‌خرید. 
شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شب‌ها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید: چرا این چنین خالی در چهره خود داری!»
معشوقه او گفت: این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشده‌ای.»
جوان عاشق گفت: خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.»
لحظه‌ای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید: چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟»
معشوقه او گفت: این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهره‌ام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!»
جوان عاشق می‌گوید: خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.»
لحظه‌ای بعد آن جوان عاشق باز پرسید: چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!»
معشوقه جواب می‌دهد: شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکی‌ام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمی‌دانم چرا متوجه نشده بودی!»
جوان عاشق باز هم همان پاسخ را می‌دهد. آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقه‌اش می‌بیند و بازگو می‌کند و معشوقه نیز همان جواب‌ها را می‌گوید. به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر می‌رسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه. می‌کند تا از مسیر دریا باز گردد. معشوقه‌اش می‌گوید: این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!»
جوان عاشق با لبخندی می‌گوید: دریا از این خروشان‌تر بوده و من آمده‌ام، این تلاطم‌ها نمی‌تواند مانع من شود.»
معشوقه‌اش می‌گوید: آن زمان که دریا طوفانی بود و می‌آمدی، عاشق بودی و این عشق نمی‌گذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد. اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدی‌ها و ایرادات من را دیدی. از تو درخواست می‌کنم برنگردی زیرا در دریا غرق می‌شوی.» 
جوان عاشق قبول نمی‌کند و باز می‌گردد و در دریا غرق می‌شود.
مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر می‌پردازد؛ مولانا می‌گوید تمام زندگی شما مانند این داستان است. زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل می‌دهد. اگر نگاهتان‌، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را عاشقانه می‌بینید. اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی می‌بینید. دیگر آدم های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید. دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفی‌تان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید. اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدی‌ها را خواهید دید و خوبی‌ها را متوجه. شد. نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدی‌ها را می‌توانید به خوبی تبدیل کنید.
"مولانا"
عشق را بیمعرفت معنا مکن 
زر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ 
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است 
عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شکود روشن زشمع اعتراف 
با کس ار بد کرده ای حاشا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی 
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زر بدست طفل دادن ابلهیست 
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش 
هرچه عریان دیده ای افشا مکن مولانا  


برگرفته از سایت شناسنامه


پی نوشت 1 :

چند روز پیش یه کامنتی تو وبلاگ خانواده برتر در مورد خوشگل تر بودن پسرای ایرانی نسبت به دخترا گذاشتم که ناخواسته باعث ناراحتی بعضی از دخترخانما شد بعد شبش رفتم احیا ، مداح این شعر زیبا رو خوند و گفت توهین به مصنوع و مخلوق خدا توهین به خود خداست .بعدش ناراحت شدم و اومدم این شعر رو تو نت سرچ کردم و به این مطلب زیبا مولانا رسیدم وگفتم که بد نیست اونو با شما به اشتراک بزارم 

پی نوشت 2 :

هدف من از زیبایی تنها در مقوله ازدواج بوده وگرنه که به قول مولانا اگه عاشق باشی، تنها چیزی که ارزش نداره ظاهر معشوقه.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تامیین کننده مصالح ساختمانی آجر فروش فوم پلی یورتان دانلود رایگان قسمت ۱ سریال می‌خواهم زنده بمانم |سریال می‌خواهم زنده بمانم دانلود آهنگ رپ و هیپ هاپ جهان کالا پارچه فلامنت آموزش ریکی لایت ورکر روزمرگی با کتاب پرسش مهر برنامه های مختلف برای ویندوز و اندروید